تبلیغات متنی
آزمون علوم پایه دامپزشکی
ماسک سه لایه
خرید از چین
انجام پروژه متلب
حمل خرده بار به عراق
چت روم
Bitmain antminer ks3
چاپ ساک دستی پلاستیکی
برتر سرویس
لوله بازکنی در کرج
رمان های دوست داشتنی

رمان های دوست داشتنی

وبلاگی پر از رمان های زیبا

قسمت 2 رمان عاشق بي معرفت

موضوع : رمان عاشق بي معرفت - نوشته ي خودم ,
برچسب ها : ,
امتیاز : 3 | نظر شما : 1 2 3 4 5 6
+ نوشته شده در يکشنبه 23 شهريور 1393ساعت 4:22 توسط ترنج | تعداد بازديد : 385 | |

عاشق بي معرفت 1

سلام . اينم قسمت ۱ رمانم . بريد ادامه ي مطلب
ادامه مطلب
موضوع : رمان عاشق بي معرفت - نوشته ي خودم ,
برچسب ها : ,
امتیاز : 3 | نظر شما : 1 2 3 4 5 6
+ نوشته شده در يکشنبه 23 شهريور 1393ساعت 0:20 توسط ترنج | تعداد بازديد : 331 | |

رمان عاشق بي معرفت - نوشته خودم

سلام !   . اين اولين پست من در اين وبلاگه . اين رمان رو خودم نوشتم و از جايي كپي نكردم .  اسم رمانم عاشق بي معرفته . ديگه چيزي به ذهنم نرسيد . لطفا بخونيد و نظر بديد . خلاصش خيلي طولانيه  و تقريبا كل داستانو گفتم اما اميدوارم خودتون ببخشيد !

خلاصه : داستان در مورد زندگي يك دختر به نام ارزو هست كه مادرش به دلايلي تركش كرده و حالا با باباش كه فروشنده هست و با خواهر كوچيك ترش ايناز زندگي ميكنه . اونا وضع مالي خيلي خوبي ندارن و تو يك محله ي فقير نشين زندگي ميكنن . عمه ي ارزو ( سارا ) تو خونه ي يك مرد ثروتمند به نام ارتان به عنوان خدمتكار كار ميكنه . ارتان يك خواهر بزرگ تر به اسم مريم  و يك برادر كوچيك تر به اسم محمد داره . ارتان با همه خيلي مهربونه و خوبه . اما برادر و خواهرش اينطور نيستن . ارزو هم با اصرار پدرش رو راضي ميكنه كه تو خونه ي ارتان پيش عمش كار كنه . باباش همه بعد از كلي اصرار قبول ميكنه . يك روز ارزو با پسري اشنا ميشه به نام ارمين . اونا با هم دوست ميشن و عاشق هم ديگه ان .  ارمين هم كه با مادر پيرش زندگي ميكنه وضع خوبي نداره و مسافركشه . ارزو يك دوستي هم داره كه وضعشون خيلي خوبه ولي تو محله ي ارزو اينا زندگي ميكنن به نام الينا . الينا هم عاشق ارمينه به ارمين هم ميگه عاشقشه اما به ارزو نميگه . ارمين ازدواج با الينا رو قبول نميكنه و به عشقش ارزو وفاداره . يك روز دوست صميمي ارزو ( مينا ) اونو به جشن عروسيش دعوت ميكنه . نامزد مينا هم يك مرده كه با ارمين خيلي صميميه . روز عروسي ارمين كه خيلي مشروب خورده ارزو رو ميبره يك جاي دور و بهش تجاوز ميكنه . ارزو با ارمين قهر ميكنه و ميفهمه حاملس . ارمين بهش قول ميده كه بياد خواستگاريش ارزو هم اشتي ميكنه . اما طلب كار هاي ارمين ميان و كل وسايل خونه ي ارمين رو ميبرن و ارمين و مامانش حتي غذا هم ندارن كه بخورن . به يك دلاليلي ماشينش رو هم از دست ميده اما الينا به خاطر ارمين خودكشي ميكنه و باباي الينا به ارمين پيشنهاد پول ميده ارمين هم به اجبار قبول ميكنه و با الينا ازدواج ميكنه و ارزو رو ول ميكنه . ارزو هم ازدواج اينا و ارمين رو ميفهمه و ناراحت ميشه . باباي ارزو هم وقتي ميفهمه ارزو حاملس ( نميدونه به ارزو تجاوز شده فكر ميكنه خود ارزو هم نقشي داشته ) انقدر ارزو رو جلوي همه ميزنه كه بچه ي ارزو سقط ميشه . بعد هم ارزو رو ميندازه بيرون . اما ارتان كه يك روز با دوستش از كنار خونه ي ارزو اينا رد ميشده ارزو رو خونين و مالين ميبينه و به بيمارستان ميرسونه . ارزو وقتي ميفهمه بچش مرده خيلي ناراحت ميشه و گريه ميكنه . ارتان به ارزو ميگه ميتوني تو خونه ي من زندگي كني . ارزو هم با كلي تعارف قبول ميكنه . ارتان ميفهمه يك حس هايي به ارزو داره . ايناز خواهر ارزو هم به باباش ميگه كه به ارزو تجاوز شده ارزو كاري نكرده . باباي ارزو هم شب عروسي اينا و ارمين به ارمين چاقو ميزنه و ميفته زندان . ارتان هم براي باباي ارزو وكيل ميگيره البته خود ارمين هم رضايت ميده و باباش ازاد ميشه . بعد ارتان از ارزو خواستگاري ميكنه و از اون به بعد ماجراهايي بين ارتان - ارزو و ارمين ميفته كه بايد خودتون بخونيد .....

من بعدا قسمت ۱ رو ميذارم . خدافظ ! نظر يادتون نره !

موضوع : رمان عاشق بي معرفت - نوشته ي خودم ,
برچسب ها : ,
امتیاز : 3 | نظر شما : 1 2 3 4 5 6
+ نوشته شده در شنبه 22 شهريور 1393ساعت 23:59 توسط ترنج | تعداد بازديد : 254 | |


صفحه قبل 1 صفحه بعد